چگونه انتقادی فکر کنیم: ۷ راه برای بهبود مهارت های خود

تفکر انتقادی مهارتی است که متخصصان برای ارزیابی مشکلات و تصمیم گیری خوب از آن استفاده می کنند. این مهارتی است که بسیاری از مدیران استخدامی در کاندیداهای شغلی به دنبال آن هستند و افزودنی ارزشمند به رزومه شما است. شما می توانید با تمرین و اصلاح روش هایی که برای تجزیه و تحلیل یک موضوع استفاده می کنید، توانایی های تفکر انتقادی خود را بهبود بخشید. در این مقاله نحوه تفکر انتقادی را شرح می دهیم تا بتوانید این مهارت را در زندگی حرفه ای خود به کار ببرید.

چرا دانستن نحوه تفکر انتقادی مهم است؟

دانستن نحوه تفکر انتقادی به شما این امکان را می دهد که به دقت به هر سوال، موضوع یا مبحثی که با آن برخورد می کنید بپردازید تا بتوانید تصمیمات خوبی بگیرید. با استفاده از مشاهده، ارتباط، تجربه و استدلال، می توانید یک موقعیت را تحلیل و ارزیابی کنید و از آن اطلاعات برای هدایت رفتار خود استفاده کنید. تفکر انتقادی به شما اجازه می دهد:

• اطلاعات را جمع آوری و ارزیابی دقیق کنید.
• مشکلات پیچیده را حل کنید
• خطاها را بشناسید
• ارتباط بین ایده ها را درک کنید
• تعصب را از انتخاب های خود حذف کنید
• سوالات واضح و مناسب بپرسید
• تصمیمات و استدلال های خود را با حقایق و شواهد پشتیبانی کنید
• مشخص کنید که آیا اطلاعات دقیق و مهم هستند یا خیر
• شفاف و موثر ارتباط برقرار کنید
• تضادها را به سرعت حل کنید
• از چیزهایی که ممکن است متوجه نشوید آگاه باشید

شما می توانید از تفکر انتقادی برای برخورد مداوم و سیستمی به هر مشکل یا کاری استفاده کنید. شما همچنین می توانید از آن برای ایجاد روابط قوی تر با همکاران و حل مشکلات به عنوان یک تیم به سرعت و به طور موثر استفاده کنید.

مطالب مرتبط: اهمیت تفکر انتقادی در محیط کار چیست؟

۷ راه برای بهبود تفکر انتقادی

تفکر انتقادی یک مهارت نرم است که می توانید با تمرین و توسعه شخصی آن را بهبود بخشید. برای تقویت مهارت های تفکر انتقادی خود در محل کار، این تمرین ها را در نظر بگیرید:

۱.سوال بپرس

هنگام تلاش برای حل یک مشکل، سوالات اساسی بپرسید مانند:

• من از قبل در مورد این موضوع چه می دانم؟
• از کجا بدانم؟
• من سعی دارم چه چیزی را تعیین یا ثابت کنم؟
• چه چیزی را از دست داده ام؟

پرسیدن سوالات روشن و اساسی در هنگام حل مسئله می تواند به شما در یافتن راه حل های ساده کمک کند. پاسخ‌های خود را به این سؤالات بنویسید تا بتوانید در حین استدلال به آنها اشاره کنید. از این استراتژی استفاده کنید تا زمانی که تبدیل به یک عادت شود و دیگر مجبور نباشید پاسخ های خود را یادداشت کنید.

۲.گوش دادن فعال را تمرین کنید

برای تفکر انتقادی، بدون قضاوت به نظرات و استدلال های افراد گوش دهید تا بتوانید اطلاعاتی را که به شما می دهند پردازش کنید. به جای شنیدن حرف های مردم، روی حرف هایشان تمرکز کنید. گوش دادن فعال به شما این امکان را می دهد که بهتر بفهمید که فرد چه چیزی می خواهد به شما بگوید. سپس می توانید از دیدگاه ها، نظرات و دانش آنها برای تجزیه و تحلیل کامل وضعیت استفاده کنید. برای بهبود مهارت های گوش دادن فعال:

• سؤالاتی بپرسید که کسی نمی تواند با «بله» یا «نه» پاسخ دهد.
• برای به دست آوردن جزئیات سؤالات خاصی بپرسید.
• از طریق جملاتی مانند «متاسفم که این مشکل را تجربه می‌کنید»، همدلی خود را نشان دهید – که متوجه هستید آن شخص چه احساسی دارد.
• در طول مکالمه از جملات تاکیدی کلامی مانند “می فهمم” استفاده کنید.
• از نشانه های غیرکلامی مانند تکان دادن سر، لبخند زدن و حفظ تماس چشمی استفاده کنید.

این مراحل می تواند به شما کمک کند اطلاعات مفیدتری از مکالمات و تعاملات خود جمع آوری کنید.

مرتبط: مهارت های گوش دادن فعال: تعریف و مثال

۳.هدف خود را مشخص کنید

هنگام تصمیم گیری یا حل یک مشکل، از خود بپرسید که برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنید. این مراحل می تواند کمک کند:

1. تصمیم بگیرید که چه چیزی را می خواهید انجام دهید.
2. آن را بنویسید.
3. این هدف را با همکارانی که با آنها همکاری می کنید به اشتراک بگذارید.
4. مراحل دستیابی به آن را مشخص کنید.

با تغییر شرایط، روی هدف خود تمرکز کنید و به خود یادآوری کنید، تا با موانع غیرمنتظره یا نظرات و تعصبات دیگران، حواس تان پرت نشود.

۴.مراقب تعصبات خود باشید

در مورد نظرات، تعصبات و فرضیات شخصی خود فکر کنید و آن را تصدیق کنید. تمایل شما به ترجیح دادن یک چیز بر چیز دیگر می تواند شما را از تصمیم گیری منصفانه، دقیق و عینی باز دارد. وقتی از تعصبات خود آگاه هستید، کمتر به آنها اجازه می دهید بر یک راه حل یا تصمیم تأثیر بگذارند. از خودت بپرس:

• آیا من چیزی را فرض می کنم؟
• چرا من این را فرض یا باور می کنم؟
• آیا از نظر عاطفی به این ایده وابسته هستم؟
• اگر چنین است، چرا؟

این خودآگاهی می تواند به شما کمک کند تا بفهمید چرا به موقعیت ها به گونه ای خاص برخورد می کنید و از آن نگرش اجتناب می کنید. با انجام این کار، ممکن است دیدگاه ها یا عوامل جدیدی را که قبلاً نادیده گرفته اید، کشف کنید. همچنین ممکن است  خود را هدفمند در معرض دیدگاه های مختلف قرار دهید. سعی کنید کتاب ها، مجلات یا اخبار مربوط به فرهنگ های دیگر را بخوانید. به دنبال تجربیات جدید و مکان هایی برای رفتن باشید. مکالمه را با غریبه ها شروع کنید.

۵. اطلاعات موجود را تجزیه و تحلیل کنید

تمام اطلاعات و شواهدی که دارید را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید که دقیق و مرتبط هستند. سوالاتی از قبیل:

• چه کسی این اطلاعات را ارائه کرده است؟
• آنها چگونه به این اطلاعات دست یافتند؟
• چرا این مهم است؟
• آیا این به من کمک می کند تا به هدفم برسم؟

برای مثال، اگر به یک مطالعه ارجاع می دهید، به دنبال تضاد منافعی باشید که ممکن است بر نتایج آن تأثیر بگذارد. اگر داده‌ها را جمع‌آوری می‌کنید، مشخص کنید چه چیزی واقعاً به موقعیت مربوط است.

مطالب مرتبط: ۱۰ راه برای بهبود مهارت های تحلیلی

۶. آینده نگری را توسعه دهید

آینده نگری توانایی پیش بینی تأثیر یک تصمیم یا عمل است. با هر انتخابی که می کنید، تعیین کنید که چگونه می تواند بر همکاران، سایر پروژه ها، سود شرکت یا گردش کار شما تأثیر بگذارد. هنگامی که فکر می کنید به نتیجه ای رسیده اید یا راه حلی برای مشکلی پیدا کرده اید، دست بردارید و تأثیر آن را بر دیگران در نظر بگیرید.

به عنوان مثال، ممکن است تصمیم بگیرید که می خواهید محتوای وب شرکت خود را به یک سیستم مدیریت محتوای جدید منتقل کنید که ویژگی های کاربردی تری دارد. ممکن است از خود بپرسید که آیا این امر باعث صرفه جویی در هزینه شرکت می شود، انتقال محتوا به سیستم جدید چقدر طول می کشد یا اینکه آیا کارکنان برای استفاده از سیستم جدید باید آموزش ببینند. ممکن است در نهایت تشخیص دهید که بهره وری از دست رفته دخیل در تغییر CMS(سیستم مدیریت محتوا) ارزش صرفه جویی اندک در زمان داشتن یک پلتفرم به روز را ندارد.

برای توسعه آینده نگری و پیش بینی بهتر نتایج، فهرستی از هر مزیت و پیامد یک اقدام یا تصمیم را در نظر بگیرید. این تمرین می تواند به شما کمک کند تصمیم بگیرید که کدام تصمیم برای موقعیت مناسب است.

۷. تفکر خود را معکوس کنید

تفکر معکوس فعالیتی است که می تواند به شما در حل مشکلات دشوار یا دیدن موقعیت ها از دیدگاه های جدید کمک کند. به جای این که فرض کنید A باعث B شده است، از خود بپرسید که آیا B ممکن است باعث A شود یا خیر. برای مثال، ممکن است فکر کنید بازنگری های متعدد در کار بخش خلاقیت باعث می شود تیم ضرب الاجل را از دست بدهد. با این حال، ضرب‌الاجل‌های محدود ممکن است بخش خلاقیت را وادار کرده باشد که برای انجام وظایف عجله کند و در نتیجه خطاهای قابل اجتناب مرتکب شود. صرف نظر از پاسخ، این تمرین می تواند به شما کمک کند راه حل هایی پیدا کنید که شاید در غیر این صورت فکر نمی کردید.